مدیریت و مقوله مربوط به اداره امور جاری جامعه و یک مدیریت سیستماتیک، مجموعه ای از امور اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی سطح جامعه و حکومت و کشور امروزه یک علم تخصص و دانش محسوب می شود که برای آموختن و کسب علم و دانش مدیریتی کافی باید به دانشگاه رفت و و تحصیلات عالیه کلاسیک و آکادمی رشته مدیریت را گذراند.

به گزارش ساراپرس؛ مدیریت و مقوله مربوط به اداره امور جاری جامعه و یک مدیریت سیستماتیک، مجموعه ای از امور اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی سطح جامعه و حکومت و کشور امروزه یک علم تخصص و دانش محسوب می شود که برای آموختن و کسب علم و دانش مدیریتی کافی باید به دانشگاه رفت و تحصیلات عالیه کلاسیک و آکادمی رشته مدیریت را گذراند. در کشورها و جوامع در حال توسعه و یا کم توسعه یافته در باب مدیریت خرد و کلان و یا مدیریت میانی و ملی به جهات آسیب شناسی همواره درگیر مدیریت های ضعیف ناکارآمدی هستند که آثار تبعی و وضعی این رویکرد سنتی و غیر علمی به فرآیند مدیریت در همه عرصه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی همان افتادن در چرخه و سیکل معیوبی است که در بهترین حالت دستاورد و خروجی آن روزمرگی عدم رشد و توسعه در عرصه های مختلف جامعه و زندگی مردم است.

دیرزمانی است که در ایران نیز به تبع ریشه های تاریخی و حکمرانی مدیران و کارگزارانی که بعنوان مدیران ارشد که چه در سطوح ملی و کلان و یا میانی اعم از وزرا، وکلا سفرا، استانداران و فرمانداران به برنامه ریزی، تصمیم گیری و سیاست گذاری های ریز و درشت اقتصادی، سیایی، فرهنگی، علمی و آموزشی مبادرت می کردند. مشاهده تراز و شاخص رشد، توسعه، عمران و آبادانی شهرها و مراکز زیستی و بومی عمده نقاط دور و نزدیک کشور اعم از پایتخت نشینان و یا روستائیان و شهرنشینان که تبلور و تجلی عینی و واقعی طرح ها و پلان های اداری و اجرایی مدیران و کارگزاران کلان شهر بود، هرگز موجبات رضایتمندی آحاد مردم و نشاط اجتماعی اقشار و اقوام مختلف ایران را در پی نداشت.

از بعد از انقلاب نیز بار دیگر این حدیث قدیمی که مدیریت فشل و سنتی که فاقد هرگونه راهبرد و استراتژی چه در محتوایی از نظر ظرفیت و پتانسیل کارکرد ساختاری مدیریت و جایگاه امروزین آن از سوی اهل فن نخبگان و افکار عمومی جامعه به چالش کشیده شد. یکی از دلایلی که امروزه موجب شد تا مدیریت در تمام سطوح زندگی و جامعه کشور ناکارآمد ناتوان و فشل معرفی شود این است که در ایران قدرت و اختیار اجرایی و قانونی از سوی روسای دولت، وزرا، استانداران و مدیران ارشد به شکل متمرکز و سانترالیزم به مدیران میانی و پایین دستی اعمال و اجرا می شود. این نوع مدیریت نارضایتی قاطبه آحاد مردم و اقشار عمومی کشور گستراندن ریشه های نظام بروکراتیک دیوان سالاری و قرطاس بازی در تمام ارکان و تار و پود ارگان های شریان های حیاتی جامعه است و راه کار و نقشه بهبود روند مدیریت و تبدیل نقاط ضعف ساختاری آن به قوت و کارائی در این است که سازوکار فرآیند مدیریت و جایگاه آن را در ایران باز تعریف نموده و به دیگر سخن اینکه جان و حیاتی دوباره در روح آن بدمیم. این تحول و نوزائی در مدیریت و کارگزاران که نتیجه اش رفاه، امنیت، آسایش، عمران و آبادانی مردم همچون احداث و ساخت راه و مسکن، مدرسه، دانشگاه، بیمارستان و ارائه خدمات رفاهی مانند آب، گاز، برق، تلفن و حمل و نقل عمومی مردم و جامعه ظهور و بروز می یابد.

ترسیم چنین آینده امیدوار و روشنی از اوضاع اقتصادی معیشتی و سطح رفاه اجتماعی مردم کشور و جامعه زمانی دست یافتنی و امکان پذیر است که ما به مدلی از مدیریت که قدرت و اختیار است را به چرخه مدیران گریز از مرکز و پایتخت تفویض اختیار نمایند و قدرت و جرات ریسک پذیری را در روند تصمیم گیری و برنامه ریزی به مدیران و مسئولان و کارگزاران محلی و منطقه ای محول نمایند. با اجرا و عمل به این مکانیزم مدیریتی که در نزد ملل و جوامع پیشرفته و توسعه یافته نیز آزموده شده و آثار و نتایج ملموس و محسوس آنرا و نیز در دسترس مراکز تحقیقاتی و پژوهشی کشورها نیز قرار دادند، بتوانیم نیازها، توقعات و انتظارات طبیعی و قانونی آحاد مردم کشور را تامین و برآورده سازیم. به امید رسیدن به آن روز و پیش از آنکه فرصت از کف برود.